اطلاع رسانی فرهنگی Moezoddin Saeed

اطلاع رسانی فرهنگی Moezoddin Saeed

پایگاه اطلاع رسانی فرهنگی . پژوهشی سعید معزالدین
اطلاع رسانی فرهنگی Moezoddin Saeed

اطلاع رسانی فرهنگی Moezoddin Saeed

پایگاه اطلاع رسانی فرهنگی . پژوهشی سعید معزالدین

امام علی (ع ) و واقعیات

امام علی (ع ) و واقعیات

 علامه محمدتقی جعفری  

          مطالبی که بازگوکننده ارتباط شخصی امیرالمومنین علیه السلام با واقعیات و رفتار شخصی وی در زندگی است , به گروههایی تقسیم می شود :
گروه یکم . مطالبی است که رابطه او را با خدا بیان می کند. به اتفاق همه صاحبنظران علوم اسلامی , امیرالمومنین علیه السلام تجسم یافته ای از قرآن بوده و شناخت او درباره قرآن و ایمان او به تمام محتویات آن , در حد اعلا بوده است . نیز این تجسم در سخنان آن بزرگوار به خوبی روشن می شود. لذا به طور قطع او نزدیکی خدا را به خود مطابق آیات زیر اعتقاد داشته و با یقین شهودی آن را دریافته است : 
" و ما از رگ گردن به او نزدیکتریم . " (1)

 " و او با شماست هر کجا که باشید . " (2 )
   امام علی (ع ) در مواردی متعدد از نهج البلاغه ارتباط مستقیم خود را با خدا توضیح داده است . از آن جمله :
1 ـ در آن هنگام که ذعلب یمانی از او می پرسد که :
هل رایت ربک یا امیرالمومنین
یا امیرالمومنین (ع ) آیا خدایت را دیده ای
چنین پاسخ می دهد :
افاعبد ما لا اری فقال : و کیف تراه فقال : لا تدرکه (تراه ) العیون بمشاهده العیان , و لکن تدرکه القلوب بحقائق الایمان . (3 )
آیا چیزی را که ندیده باشم می پرستم
ذعلب گفت : چگونه خدا را می بینی فرمود : چشمهای انسانی او را با مشاهده عینی نمی بیند. بلکه دلها هستند که او را با حقایق ایمان درمی یابند.

2 ـ اللهم انک آنس الانسین (الموانسین ) لاولیائک , و اخضرهم بالکفایه للمتوکلین علیک . تشاهدهم فی سرائرهم , و تطلع علیهم فی ضمائرهم , و تعلم مبلغ بصائرهم . فاسرارهم لک مکشوفه , و قلوبهم الیک ملهوفه . ان او حشتهم الغربه آنسهم ذکرک , و ان صبت علیهم المصائب لجووا الی الاستجاره (الاستخاره ) بک , علما بان ازمه الامور بیدک , و مصادرها عن قضائک . (4 )

   بار الها , تویی مانوس ترین انس گیرندگان بر دوستانت و حاضرترین آنان برای کفایت به کسانی که توکل بر تو می نمایند. آنان را در درونشان شاهدی و بر آنان در وجدانهای باطنی شان مطلعی و تویی که به مقدار بیناییهای آنان دانایی . پس رازهای نهانی آنان برای تو آشکار است و دلهایشان به سوی تو شیفته و بی قرار. اگر غربت آنان را به وحشت بیندازد , ذکر تو انیسشان گردد و اگر مصیبتهای روزگار بر سرشان تاختن آورد , پناهندگی به تو جویند; زیرا می دانند که زمام همه امور به دست تو است و صدور آنها از مقام قضای تو.
   گروه دوم . مطالبی است که رابطه علی (ع ) را با جهان هستی توضیح می دهد. مطالب مربوط به این ارتباط چنین است که امیرالمومنین علیه السلام همه اجزا و روابط موجود در جهان هستی را آیات الهی تلقی می کند , و مطابق دستورات اکید قرآن , به شناخت جهان توصیه می کند.

   امام علی (ع ) در بعضی از نیایشهای نهج البلاغه به حقایق و پدیده های عالم طبیعت اشاره می فرماید. مانند :
اللهم رب السقف المرفوع , والجو المکفوف . (5 )
پروردگارا , ای خدای سقف بلند آسمان و فضای محفوظ که شب و روز پشت سر هم در آن فرو می روند.
   مسلم است که انسان حقایقی را که در حال نیایش با اسناد به خدا متذکر می شود , عظمت آنها را گوشزد می کند که بدون درک و هویت و خواص آنها , قابل درک نیست . امام علی علیه السلام از نظر تکلیف انسانی و امکان گردیدن های تکاملی , این دنیا را بهترین محل برای آدمی معرفی می کند. در سخنانی که در پاسخ سرزنش کننده دنیا فرموده است , این جملات وجود دارد :
   ان الدنیا دار صدق لمن صدقها , و دار عافیه لمن فهم عنها , و دار غنی لمن تزود منها , و دار موعظه لمن اتعظ بها. مسجد احبا الله , و مصلی ملائکه الله , و مهبط و حی الله , و متجر اولیا الله . (6 )
دنیا جایگاهی است راستین برای کسی که با واقعیت آن درست رویاروی شد و خانه عافیت و گوارایی است برای کسی که آن را شناخت (یا معرفت از آن حاصل نمود). این دنیا خانه بی نیازیست برای کسی که از آن توشه برداشت و جایگاه پندگیریست برای کسی که از آن نصیحت پذیرفت . این دنیا مسجد دوستان خدا و نمازگاه فرشتگان الهی و جایگاه نزول وحی خداوند و تجارتگاه اولیاالله است .

     ملاحظه می شود که امیرالمومنین (ع ) رابطه یک انسان کامل را با این دنیا , رابطه وسیله کمال با کسی که در صدد وصول به رشد و کمال است معرفی می کند. در حقیقت دنیا , که عبارت است از سطوح جهان طبیعت در حال ارتباط با انسانی که دارای نیروها و ابعاد بسیاری سازنده و عامل تکامل است , واقعیتی است که ارزش و عظمت آن وابسته به برداشتی است که انسان از زندگی خود در این دنیا دارد. مولوی می گوید :
تو درون چاه رفتستی ز کاخ
چه گنه دارد جهانهای فراخ
مر رسن را نیست جرمی ای عنود
چون تو را سودای سر بالا نبود
امیرالمومنین علیه السلام جمله ای دیگر در نهج البلاغه دارد که هیچ یک از فلاسفه و حکما جمله ای با این محتوای پرعظمت درباره رابطه انسان با دنیا نگفته اند. این جمله مختصر چنین است :
    والناس فیها رجلان : رجل باع فیها نفسه فاوبقها , و رجل ابتاع نفسه فاعتقها . (7)

مردم در این دنیا بر دو گروهند : مردی که نفس خودرا فروخت و خود را به هلاکت انداخت و مردی که نفس خود را خرید و آن را آزاد کرد.
تفسیر این جمله مختصر به یک مجلد کتاب مستقل نیاز دارد تا به خوبی توضیح داده شود. می گوید اگر حیات آدمی انسان محوری بوده باشد , یعنی انسان یک جز ناآگاه از طبیعت نباشد , که هستی و نیستی او در بازیگاه طبیعت بی اصل و بی هدف باشد , باید شخصیت انسانی خود را از عوامل جبر نما و نابودکننده بگیرد و آن را در مسیر رشد و کمال آزاد کند , تا با تکاپوی انقطاع ناپذیر , راه هدف اعلای زندگی خود را طی کند.

در آن جملاتی از نهج البلاغه که پستی ها و ناهنجاریهایی دنیا به میان آمده است , در حقیقت , مقصود پستی ها و ناهنجاریهای ارتباط مردم با دنیاست که آن را جایگاه وصول به هدف مطلق زندگی تلقی می کنند , و آن را مورد پرستش قرار می دهند , و خود را در زر و زیور و مزایای نسبی دنیا چنان غوطه ور می کنند که گویی این دنیا مقدمه یک حیات جاودانی نیست .
گروه سوم . مطالبی است که رابطه امیرالمومنین (ع ) با انسانها را بیان می کند. رابطه امیرالمومنین (ع ) با انسانها , با در نظر گرفتن هویت و مختصات انسانها قابل درک و توضیح است . امیرالمومنین (ع ) این موجود را یک جاندار دارای ابعاد و استعدادهای متنوع می بیند که اگر به وسیله تعلیم و تربیت و ارشاد , آن ابعاد و استعدادها را در راه هدفهای انسانی ـ الهی به فعلیت نرساند , پست ترین و ضعیف ترین موجودات است , و اگر آن نیروها را در تقویت خود طبیعی به کار بیندازد درنده ترین و مضرترین جانداران است .

این است هویت انسانی با مختصاتی که دارد. اما از دیدگاه الهی , انسان موجودی است که در هدف اعلای آفرینش , منظور خداوندی بوده و مادامی که او خود را با اختیار خود از مجرای حیات که چشمه سار جاری به اقیانوس ابدیت است , بیرون نیاورد , از همه جهات باید مورد محبت و نوازش و احترام قرار بگیرد. امام علی (ع ) در یکی از جملات چنین فرموده است :
انی اریدکم لله و انتم تریدوننی لانفسکم . (8 )
زیرا من شما را برای خدا می خواهم , و شما مرا برای خودتان می خواهید.

یعنی من شما را از دیدگاهی خیلی بالاتر از آن چه که تصور می کنید , می نگرم . من شما را جلوه گاه مشیت الهی می دانم . محبت به شما را محبت به خدا تلقی می کنم . ظلم به شما را ظلم به خدا می بینم . شما مرا وسیله ای برای خودکامگی ها و هوی پرستیهای خود تلقی می کنید.
می دانیم که سخنان نهج البلاغه جلوه هایی از ابعاد گوناگون یک انسان پوینده در مسیر کمال برین است . طبیعی است که این سخنان توهمات بی پایه و جزئیات زودگذر و ذوق پردازیهای شاعرانه و افسانه گوییهای تخدیرکننده نیست .
محتویات این سخنان به همان اندازه واقعیت دارد که انسان در طبیعت وابسته به آفریننده طبیعت , می تواند راه هدف اعلای زندگی خود را در پیش گیرد.

سخنان امیرالمومنین (ع ) در نهج البلاغه با چهار طریق محتویات خود را اثبات می کند. به این معنا که واقعیت محتویات سخنان امیرالمومنین (ع ) در نهج البلاغه با چهار طریق اثبات می شود :
1 ـ بیان اصول بنیادین .
2 ـ توصیف واقعیات .
3 ـ استدلال .
4 ـ ارشاد .


پی نوشت ها:
1 ـ سوره ق , آیه .16
2 ـ سوره حدید , آیه .4
3 ـ نهج البلاغه , خطبه .179
4 ـ نهج البلاغه , خطبه .227
5 ـ نهج البلاغه , خطبه .171
6 ـ نهج البلاغه , کلمات قصار , شماره .131
7 ـ نهج البلاغه , کلمات قصار , شماره .133
8 ـ نهج البلاغه , خطبه .136

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد