اطلاع رسانی فرهنگی Moezoddin Saeed

اطلاع رسانی فرهنگی Moezoddin Saeed

پایگاه اطلاع رسانی فرهنگی . پژوهشی سعید معزالدین
اطلاع رسانی فرهنگی Moezoddin Saeed

اطلاع رسانی فرهنگی Moezoddin Saeed

پایگاه اطلاع رسانی فرهنگی . پژوهشی سعید معزالدین

روز بزرگداشت سعدی گرامی باد

شخصیت و جایگاه سعدی در تاریخ ادب پارسی

شخصیت و جایگاه سعدی درتاریخ ادب پارسی 

سعید معزالدین

 

بـه نـام خــداونـــد جــــان آفـــرین  

حــکیم ســخن در زبــــان آفـــرین

خـــــداونــد بخشــنــده دست گیر  

کریـم خــطا بخش  پــوزش پـــذیر

عزیزی که هر که از درش سر بتافت  

به هــر در که شــد هیچ عزت نیافت

کریــــم السجـــایـــا جمیـل الــشیم  

نبــی الــبــرایــــا شــفـیـع الامــــم

امــــام رســــــل پـیـشـوای سـبـیـل  

امــین خـــــدا مـهـبـط جــبرئیــــل

شـفـیـع الــوری خـواجـه بعث و نشر  

امـــام الـهـدی صــدر دیــوان حـشر

کلیـمـی کـه چـرخ فلک طور اوست  

هــمه نــورهـــا پــرتــو نـور اوست

شــفـیـع مــــــطاع نــبـی کـــــریم  

قــسیــم جــسیــم نــسیــم وســیـــم

یـتیمـی کــه نــاکرده قـرآن درست  

کتب خـــــانه چنــــد مــلت بشست

چــو صیتش در افــواه دنیـــا فتـــاد  

تــزلــزل در ایــوان کسری فتـــــاد

شـبـی بــرنشست از فـلک بـرگذشت  

به تمکین و جـــاه از مــلک درگذشت

چنــان گرم در تیــه قـــربت بــراند  

که بــرســدره جبــریـل ازو بازمـاند

بــــدو گفت ســـالار بیت الـــحرام  

که ای حــامـل وحی بــرتـر خـــرام

چـــو در دوســتی مــخـلصم یـافتی 

عنــــانم ز صـحبت چـــرا تـــا فتی

بگفتــــا فـــراتــر مــجـالم نمـــاند  

بمـــانـــدم که نیــروی بــالم نمـاند

اگر یـکسر مــوی بــرتـــر پــــرم  

فــــروغ تـــجـلی بـســوزد پــــرم

چـــه نعــت پسندیـــده گویم تــرا  

عــلیک الســــلام ای نـبی الــــورا

درود مــــلک بـــر روان تــو بــاد  

بـــر اصـحـــاب و بـر پیروان توباد

خـــــدایـــــا بـه حق بنی فـــاطـمـه  

که بــــر قـــولم ایمــان کنم خاتمه

اگر دعـــوتــم ردکـنـی ور قبــول  

مــن و دسـت و دامــان آل رســول

نــدانـم کــدامین ســـخــن گویمت  

کـــه والا تـری ز آنچه مـن گویمت

تـــرا عــز لــولاک تمــکین بسست   

ثـنـــای تــــو طــــه و یـس بـس است

چـــه وصـفـت کنــد سعـدی ناتمام  

عــلیک الصلــوه ای نـبـی الســـلام

با عرض سلام به همه شما میهمانان عزیز، استادان گرانقدر، دانشمندان، ادیبان، پژوهشگران، دانشجویان و همه دوستداران زبان و ادبیات فارسی.

 برای شناخت بیشتر سعدی باید گذشته سعدی را بررسی کنیم و ببینیم که سعدی در چه خانواده ای به دنیا آمد،  چگونه رشد کرد و پرورش یافت و چگونه سعدی، سعدی شد.

اگر از سعدی تجلیل می شود صرفاً به لحاظ لطافت های ادبی و ظرافت های خاص گفتار و  نوشتار او  نیست بلکه  می خواهیم هم از لفظ و هم معنی تجلیل کنیم.

سعدی در یک خانواده مذهبی و روحانی پا به عرصه وجود می نهد و تحصیلات مقدماتی را در شیراز می گذراند. در خردسالی پدر خود را از دست می دهد، اما در همان ایام کوتاه ، تربیت پدرانه و خانوادگی تاثیرات مثبتی بر روح و روان او  می گذارد.

در شیراز تحصیلات خود را ادامه می دهد اما روح تشنه اش سیراب نمی شود  و به نظامیه بغداد می رود و  در آن جا در رشته های مختلف تحصیل می کند. در رشته فقه، اصول فقه، حدیث شناسی، زبان و ادبیات عربی تبحر پیدا می کند.
نثر مسجع او نشانگر تسلط بر زبان عربی است. همچنین فن وعظ و خطابه   را که در آن جا کلاسهای خاصی برای این فن بود فرا می گیرد و  فارغ التحصیل ارشد و ممتاز وعظ و خطا به آن زمان نظامیه بغداد می شود.
در نتیجه  اندوخته های گران و سفرهای فراوان و یادداشت  و نگارش  مطالب ارزنده درباره سیر و سیاحت ، دو کتاب خویش را ترتیب می دهد که چکیده یک عمر تجربه ارزشمند این شخصیت فرهیخته است.
عوامل اصلی در ساختار شخصیت او شامل تربیت و اصالت خانوادگی، تحصیلات دینی و  محیط های فرهنگی و سفرهای ویژه و دیدار با شخصیت ها و همچنین مردم عادی، سعدی را این چنین می سازد که نثر و نظم او برای دیگران اثر بخش می شود.
در مورد مذهب او سخن های مختلفی می گویند  و بعضی اوقات برخی از متعصبان موجب کدورت اذهان مسلمان ها می شوند.
سعدی یک مسلمان محب اهل بیت ( ع )  است که از شعرهایش مشخص است. او وحدت اندیش و تقریب باور است.
 متعصب و فرقه گرا نیست.
سعدی طرفدار اتفاق و اتحاد است:
 
حسنت به اتفاق ملاحت جهان گرفت
 آری به اتفاق جهان می توان  گرفـت
 
 در مورد تصوف او  هم بعضی ایدگاه های خاصی دارند که به او جفا می کنند.
سعدی اهل عرفان  مثبت است که در آن تصوف و عرفان اصیل نمایان است. زیرا شخصیت های این گونه به دنبال پوست نبودند،بلکه به دنبال مغز بودند. شاهدش گفتارشان وروش و منش زندگی آنها است.
 سعدی دین را در متن زندگی دخالت می داده و کسی نبوده که در گوشه ای بنشیند و عزلت اختیار کند وکتابی تدوین کند. البته به بزرگان متصوفه احترام گذاشته است. از شیخ شهاب الدین سهروردی، شیخ عبدالقادر گیلانی، بایزید بسطامی، معروف کرخی و تنی چند از عارفان در کتاب خود نام برده و از آنان به نیکویی یادکرده است.
بوستان سعدی که آن را «سعدی نامه» هم می گویند بیش از چهار هزار بیت دارد و در بحر متقارب سروده  شده است  و به سبک شاهنامه است. البته لفظ و سخن خاص خود را دارد با لطافت های ویژه سعدی، گرچه بر وزن شاهنامه است.  شما وقتی آن را می خوانید احساس نمی کنید که شاهنامه است و همین طور  شاهنامه را که می خوانید فکر نمی کنید که دارید بوستان را می خوانید.
سعدی یک انسان اجتماعی است که  در زمینه اخلاق فردی، اجتماعی، تربیت و مناسبات خانوادگی و حتی شیوه حکومت داری، سخن و حرف دارد. در ابواب مختلفی که در کتاب او هست از عدل و احسان، شور و مستی،تواضع و قناعت، رضا، تربیت، شکر و عافیت،توبه و سپس مناجات سخن می گوید.
گلستان سعدی پربارترین نثر فارسی است که در کمتر از سه ماه نوشته شده است. ولی دست مایه  آن تجارب ارزشمندی است که در سفرهای مختلف، در دیدار با شخصیت ها و مردم عادی، اماکن گوناگون و همچنین تحصیلات فراوانی که داشته به دست آمده است. گلستان شامل اخلاق و پند و اندرز است و ذکر حوادثی که نتایج اخلاقی و تربیتی در بردارد.
سعدی به دنبال نقل حادثه نیست. بلکه به دنبال این است که از آن برای بهبود زندگی انسان ها نتیجه بگیرد.
گلستان ، تصویر جهان و زندگی است. تصویر زیبایی ها و زشتی ها و واقعیات زندگی که هنرمندانه  بیان شده است.
در گلستان به زنان عنایت خاص شده است. شما می دانید معمولاً مردها را به عنوان قهرمان داستان ها انتخاب می کنند و یـا بعضی نویسنده هـا به زنان پرده نشین در حکایت هـا نقش خاصی نمی دهند. اما در سیزده مورد قهرمان داستان سعدی زن است و او در مورد آن ها سخن گفته است.
نثر سعدی در گلستان، نثر مسجع است، اما به گونه ابتکاری که ثقیل و سنگین نیست. کلماتی را انتخاب کرده و به هم پیوسته که طنین موسیقی و آهنگ مناسب و موزون و دلنواز را به گوش می رساند.
 بیشتر اشعار گلستان از خود سعدی است و جالب این است که این ابیات برای شاهد مثال نیست بلکه برای ادامه مطلب است، از نثر  به نظم می آید و مطلب را کامل می کند.
در زمینه قصیده خوب هنرمندی کرده هر چند حوزه عمل سعدی بیشتر غزل است.
 غزلش سرشار از اشتیاق،  احساسات رقیق و دقیق و عاشقانه، ساده و روان و در سبک خاص خود.
غزل سعدی سهل ممتنع است و هر شاعری گمان می کند  می تواند در این عرصه وارد شود. اما در برابر هنرمندی او ناتوان می شود.
 
من بار دیگر از شرکت همه شما استادان و دانشجویان زبان و ادبیات فارسی و هنر جویان کلاسهای هنر تشکر می کنم
 و سخن خود را با این بیت شعر از سعدی به پایان می برم.

سعدی اگر عـاشقی کنی و جوانی     عشق محمد بس است و آل محمد

                                                                                                      
مشروح این مقاله توسط سعید معزالدین در همایش بزرگداشت شیخ مصلح الدین سعدی شیرازی در تالار اجتماعات خانه فرهنگ جمهوری اسلامی ایران در لاهور پاکستان ایراد شده است.  

میلاد نور

میلاد نور (فصل وصل آفرین)

  اکنون گاه نوید سپری شدن زمستان سرد و سیاه جاهلیت در رسیده است و طبیعت خشک و بی روح جزیرة العرب در انتظار سرسبزی  ربیع  لحظه شماری می کند.

   آبشار زلال نبوت برسرزمین دل های عطشناک و تفتیده ، جان می بخشد و کویری که در باور خود به جز خار و خاشاک  ندیده است ، اینک خرمی و تازگی و ترنم آوای فرشتگان را تجربه می کند.
   او می آید و با آمدنش ، شعر بشریت شعور می یابد و آسمان هستی به یک باره به نور می نشیند.
   زندگی با آمدن او حیاتی دیگر و دوباره می یابد و جان های خسته و آواره با نغمه ی دلنشین شعار توحید و وحدت  به  سرمنزل مقصود فراخوانده می شوند تا در افق تابناک یگانگی آرام و قرار گیرند.
   حبیبی می آید که طبیب دل است و ساقی صهبای وجود ... و چه می گویم هستی طفیل هستی او :
 لولاک لما خلقت الافلاک !
   محمد(ص) می آید و عطر دل انگیز گلواژه های کلام او ملک و ملکوت را به رایحه ی توحید کلمه و کلمه ی توحید معطر می سازد.
  ... آری هنوز هم فرمان مطاع او مسلمانان را به میثاق اخوت دعوت می کند و بشریت را به همزیستی مسالمت آمیز فرا می خواند، و در این فصل وصل آفرین بیش از هر زمان ... !
    ایام خجسته ی نخستین بهار( ربیع الاول) نقطه ی عطف هستی و رمز و راز همبستگی است ... که او شمع جمع آفرینش است.
   سالگشت میلاد مسعود پیامبر اکرم(ص) و فرخنده زاد روز امام جعفر صادق (ع)  را تبریک و شادباش می گوییم و در  استقبال طلوع بدر سیمای درخشان پیامبر رحمت از ثنیات الوداع هستی توفیق همگان را در همدلی و تفاهم در  راه  تحکیم پایه های وحدت و اقتدا به سیره ی گرانسنگ نبوی و علوی از خداوند متعال مسالت می نماییم.
               

بهار آغازی دیگر ...

بهار 
 
 بهار، هنگام رویش جوانه ی امید و زندگی بر شاخساران
 بهار، ترنم چشمه های زلال و گوارای آب حیات در جویبار طبیعت
 بهار، گاه شور و نشاط و طراوت و تازگی
 بهار، فصل وصل آفرین دوستی ها و پیوندها
 بهار، آغازی دیگر برای دگرگونی دل ها و اندیشه ها
 بهار، فرصتی نو برای دوست داشتن و عشق ورزیدن
 بهار، یاد کرد عزیزان از دست رفته و شهیدان سرفراز
 بهار، رویش برگی دیگر بر درخت زندگی
 بهار، درسی نو و شناختی ژرف برای سرسبزی دل و پالایش روان
 بهار، امکان فرصتی دیگر برای تجدید عهد و پیمان با آفریدگار زیبایی
 بهار، افزایش شوق نیایش و راز و نیاز
 بهار، نکوداشت حماسه آفرینان سترگ حادثه های بزرگ
 بهار، خط بطلان بر همه ی سردی ها، پژمردگی ها، حسادت ها و نامردی ها
 بهار، ... تجدید خاطره ها و آغاز همه ی خوبی ها، راستی ها و دوستی ها

 

بهار با حافط

نوبهار است در آن کوش که خوشدل باشی
کـه بسی گل بدمد باز و تو در گل باشی
من نگویم که کنون با که نشین و چه بنوش
کـه تو خود دانی اگر زیرک و عاقل
باشی  
چنـگ در پرده همین می‌دهدت پند ولی
وعظـت آن گاه کند سود که قابل باشی
در چمن هر ورقی دفتر حالی دگر اسـت
حیف باشد که ز کار همـه غافـل باشی
نـقد عـمرت بـبرد غصه دنیا به گزاف
گر شب و روز در این قصه مشکـل باشی
گر چه راهیست پر از بیم ز ما تا بر دوست
رفـتـن آسان بود ار واقف مـنزل
باشی
حافـظا گر مدد از بخت بـلـندت باشد
صید آن شاهد مطـبوع شـمایل
باشی