اطلاع رسانی فرهنگی Moezoddin Saeed

اطلاع رسانی فرهنگی Moezoddin Saeed

پایگاه اطلاع رسانی فرهنگی . پژوهشی سعید معزالدین
اطلاع رسانی فرهنگی Moezoddin Saeed

اطلاع رسانی فرهنگی Moezoddin Saeed

پایگاه اطلاع رسانی فرهنگی . پژوهشی سعید معزالدین

گفتگو با سعید معزالدین 2

گفتگو با سعید معزالدین  

روابط فرهنگی ایران و پاکستان بخش دوم- پایانی

       سعید معزالدین در گفت‌وگوی قبل با خبرگزاری تسنیم گفت که تابه‌حال سندی رسمی از ممانعت دولت پاکستان برای کار فرهنگی ایران در آن کشور ندیده است و حالا در این قسمت می‌گوید که چگونه رهبر انقلاب در دیدار با رایزنان فرهنگی به آنها گفته بودند که منفعل نباشند و مرعوب فضای کار بین‌المللی نشوند.


«فرهنگ، سیاست، جمهوری اسلامی»/ پرونده «ایران، جانِ پاکستان»ــ‌ـ ۲۳/سعید معزالدین:
گفت‌وگوی قسمت قبل خبرگزاری تسنیم با سعید معزالدین به  گفت‌وگو در باب موانع اصلی کار ایران در پاکستان گذشت، دو عاملی که به‌اعتقاد معزالدین چیزی جز «خودسانسوری و  محافظه‌کاری» نیست. محافظه‌کاری‌ای که دامنه آن به‌قدری وسیع شده است که شهادت دو رایزن فرهنگی ایران در پاکستان را هم به بی‌احتیاطی و عدم رعایت مصلحت‌ها از سوی این دو شهید مربوط می‌داند و این داستان  مدیریت سیاست خارجی ما، نه‌فقط در پاکستان که در تمام دنیاست.
*تسنیم: در مورد دوران انقلاب صحبت کردیم. گفتید که چگونه پاکستانی‌ها خودشان را در انقلاب ایران شریک می‌دانستند. ظاهرا این شریک بودن در انقلاب فقط محدود به شروع اتفاق انقلاب نبوده است. برایمان گفته‌اند از اینکه برادران پاکستانی وقایع جنگ، دوران بعد از جنگ، همه انتخابات ایران، و حتی دوره معاصر  و واقعه منجر به فتنه 88 را دقیق‌ و با حساسیت و البته با نگرانی دنبال می‌کرده‌اند... شما هم بگویید
یک پاکستانی که دوکوهه را از ایرانی‌ها بهتر می‌شناسد
به نکته خوبی اشاره کردید. من در دوران دفاع مقدس در غرب و جنوب کشور، توفیق حضور داشتم. پس از مجروحیت دیگر نتوانستم در جبهه ادامه دهم و وارد مسائل حوزه پاکستان شدم. خیلی برایم جالب بود که سال‌ها بعد، در پاکستان با فردی مواجه شدم که دوکوهه را از ما ایرانی‌ها بهتر می‌شناخت، همه پشت‌صحنه‌های جنگ ما را می‌دانست. حتی با آن قطارهای معروف تا اندیمشک رفته بود و در جبهه‌های جنگ ایران جنگیده بود. متعجب شدم و از او سوال کردم. متوجه شدم که او با گروهی دیگر از پاکستانی‌ها، وقتی متوجه جنگ ایران و عراق شد‌ه‌اند، احساس وظیفه کرده‌اند و خودشان را خودجوش به مناطق جنگی ایران رسانده‌اند و برای ایران جنگیده‌اند. جالب اینجاست که این گروه پس از این‌که به ایران می‌آیند، متوجه می‌شوند که قبل از آن‌ها نیز، افرادی از پاکستان آمده اند و سازماندهی شده و در جبهه‌های جنگ حضور دارند.
البته از این موضوع سوءبرداشت نشود که ما در دوران‌ دفاع‌ مقدس از کشورهای همسو یارگیری کرده‌ایم. بداندیشان همذات‌پنداری نکنند. رزمندگان ما، حاصل اندیشه‌های بسیجی‌گونه‌ای بوده‌‌اند که به محض اینکه احساس کردند پایگاهشان، نقطه امید و ملجاء و خواستگاهشان دچار مخاطره شده است به پاخاستند تا از آن حمایت و دفاع کنند. مخصوصا زمان امام(ره) که شکوهمندی و جذبه‌ای که ایشان داشتند، سبب می‌شد تا قلب آدم‌ها در سرتاسر دنیا برای ایران بثپد.
پاکستانی‌ها به این باور رسیده بودند که جنگ ایران و عراق، جنگ اسلام و کفر است
این دوستان پاکستانی هم به این باور و یقین رسیده بودند که این جنگ، جنگ کفر و اسلام است  و اگر در این راه کشته شوند، شهید محسوب می‌شوند. در داخل خود پاکستان هم در زمان جنگ، نمونه‌های زیادی از فعالیت پاکستانی‌ها را مشاهده کردیم که به صورت ستادی، در پشت صحنه یا در قالب کمک‌های مردمی، به ایران کمک می‌کردند. که البته عده‌ای از آن‌ها نیز مستقیم در صحنه بودند و بعضا به شهادت هم رسیدند.
در قضیه ترور شهید رحیمی در داخل خاک پاکستان نیز، همزمان چند پاکستانی شهید شدند. یعنی زمانی که بدخواهان به خانه‌فرهنگ ایران در پاکستان یورش آوردند، در مسیری که منتهی به اتاق این شهید می‌شد، افراد پاکستانی در خانه فرهنگ پنهان نشدند، ایستادگی کردند و مقابله کردند که مورد اصابت گلوله هم واقع شده و شهید شدند.
از شنیدن دیدگاه افراد دگراندیش در ایران به شدت ناراحت می‌شوند/ همیشه دغدغه خاطر انحراف انقلاب را دارند
پاکستانی ها با اینکه شهروند جمهوری اسلامی ایران محسوب نمی‌شوند اما آنقدر به دیدگاه‌های ما نزدیک هستند و آن‌قدر اتفاقات ایران را دقیق دنبال می‌کنند که در همه فرازونشیب‌های ایران از شروع انقلاب تا عصر حاضر، با ما همراه و همگام بوده‌اند. شاید باورش در ایران سخت باشد؛ اما پاکستانی‌ها، زمانی که برخی دیدگاه‌های دگراندیش را از جانب برخی گروه‌ها و افراد در ایران می‌شوند، به شدت ناراحت می‌شوند؛ چون با گفتمان انقلاب اسلامی و دیدگاه های امام(ره) و رهبری خو گرفته‌اند، و سریع تشخیص می‌دهند که این افراد دگراندیش، به گونه دیگری و مخالف  این گفتمان حرکت می‌کنند.
پاکستانی ها به شدت این دغدغه‌خاطر را دارند که خدایی نخواسته انقلاب دچار انحراف نشود و یا اینکه کسی حرکت ایذایی در این مسیر پدید نیاورد. البته موج خروشان مردم بصیر ایران نشان داده است که همیشه همراه با امام(ره)، رهبری، انقلاب و دیدگاه های اصیل بزرگان هستند و این را هم ما بارها به پاکستانی‌ها منتقل کرده‌ایم.
بازتاب انتخابات ایران در مطبوعات پاکستان/هر مطلبی به مطبوعات پاکستان بدهید خودشان چاپ می‌کنند و پخش می‌کنند
حماسه سیاسی مردم ایران در سال 92 نیز بازتاب خوبی در آن‌جا داشت؛ پس از برگزاری انتخابات سال 92 ایران، گزارش های ویژه‌ای از خوشحالی مردم پاکستان از تحقق حماسه سیاسی مد نظر رهبری که توسط مردم ایران شکل گرفت، ارائه شد و همچنین گزارش هایی از بازتاب گسترده آن، در مطبوعات پاکستان دریافت کردیم. رویکرد مطبوعات پاکستان هم علی رغم اینکه آمریکا و ناتو دراین کشور حضور فعالی دارند، در مورد ایران مثبت است. همین الان وضعیت در پاکستان به گونه‌ای است که اگر از طرف ایران ویژه نامه و مطلب خاصی داشته باشید و در اختیار آن‌ها قرار دهید، خودشان حتما چاپ می‌کنند و پخشش می‌کنند. زمینه این‌قدر فراهم است، اما متاسفانه استفاده خوبی نمی‌شود.
 
صداقت رهبران ایران را دوست دارند/پیوند عمیق معنوی و عقیدتی با رهبر انقلاب
فکر می‌کنم یک دلیل اینکه در آنجا با امام و رهبر معظم انقلاب، پیوند عمیق معنوی و عقیدتی وجود دارد و از ایشان معمولا به نیکی یاد می‌شود این است که آنها واقعا احساس می‌کنند که رهبران ایران واقعا صادق‌اند و بر هر حرفی که بزنند می‌ایستند.
سایت‌ها و وبلاگ‌ها و سازمان های مردم نهاد پاکستان که تمایل فراوانی به ایران دارد؛ امروز به شدت فعال شده‌اند و از دیدگاه‌های امام(ره) و رهبری استفاده می‌کنند و سخنرانی‌های رهبری را بلافاصله بعد از انتشار در سایت‌‌هایشان می‌گذارند و حسابی هم پرطرفدارند.
*تسنیم: واضح است که از این ظرفیت ها به اندازه ای که در توان بوده، استفاده نشده. در حال حاضر بیش از آنکه حفره‌های خالی حضور توسط جمهوری اسلامی ایران پر شده باشد، جاهای خالی‌ای وجود دارد که می توانسته پر شود ولی پر نشده است و رها شده. حسرت عمیقی در همه این سال‌ها بر دل‌هایمان مانده است که چرا پاکستان با وجود این همه ظرفیت تبدیل به آن چیزی که می‌توانست شود نشد.
این ناراحتی و انتقاد واقعا وجود دارد که با توجه به ظرفیت‌های جمهوری اسلامی ایران برای ارائه فرهنگ ناب اسلامی و انقلابی به پاکستان چرا از این فضا و ظرفیت رسانه‌ای، کمتر استفاده می‌شود.
هنوز تفکری در مسئولین کار فرهنگی خارج ار کشور وجود دارد که شهادت شهدای دیپلمات ایرانی را تقصیر خودشان می‌داند
قاطعانه می‌گویم که انتقادات ما، مربوط به دوره مدیریتی خاصی نیست. اما وقتی هنوز اندیشه‌هایی هست که در جمع های دوستانه، در محیط‌های فرهنگی و اداری و حتی در برخی از جلسات غیررسمی، دوستان مسئول و مدیر کار فرهنگی خارج از کشور اظهار می‌کنند که شهدای رایزن ما در پاکستان؛ اگر به شیوه دیگری، مثل ما عمل می‌کردند، ترور نمی‌شدند، دیگر نمی‌توان فقط نظاره‌گر بود. این بزرگترین آسیب تفکری در دیدگاه افراد ماست.
اصلی‌ترین گلایه به مسئولین انتخاب افراد اعزامی به خارج است
من فکر می‌کنم اصلی‌ترین گلایه در این بحث به کسانی است که مسئول انتخاب افراد برای اعزام خارج از کشور هستند. واقعا این انتقاد وارد است که در انتخاب‌ها چه درحوزه ستادی و چه درحوزه تشخیص افراد اعزامی، دقت لازم نمی‌شود. به‌گونه‌ای که هم افرادی که انتخاب می‌شوند بعضا این تفکراتی که گفتیم را دارند و هم حمایت و پشتیبانی از افراد اعزامی را به کسانی می‌سپارند که هنوز این تفکرات را دارند.
اگر رایزن ما به سمت استفاده از ظرفیت‌های تا به حال دیده نشد برود بازخواست می‌شود/ کار فرهنگی فقط یک مراسیم کلیشه‌ای تقویمی شده است
الان واقعا وضعیت به گونه‌ای است که اگر یک فرد اعزامی، به سمت استفاده از ظرفیت‌های خاص و تابه‌حال نادیده ما در آنجا برود او را زیر سوال می‌برند. اگر برآیند کارش استفاده از بیشتر از 50 درصد ظرفیت‌ها شود او مورد بازخواست قرارمی‌گیرد. شکل کار متاسفانه این‌جوری شده است که نهایتا فقط یک مراسم و آیین تقویمی را در حد کلیشه‌ای آن برگزار کند؛ اشخاص خاصی دعوت شوند و سخنان خوبی هم گفته شود و تمام.
 رهبری از رایزنان خواستندت خودشان چالش‌ ایجاد کنند و مرعوب نباشند
 به عقیده من، این کارها، خلاف آن چیزی است که انقلاب اسلامی و گفتمان آن نیاز دارند؛ مقام‌معظم‌رهبری چند سال قبل در دیدار با رایزنان فرهنگی گفتند که نباید مرعوب جو باشید، باید ابتکار عمل داشته باشید، شما باید مباحث را ایجاد کنید و به چالش بکشید. البته چالش این نیست که کسی جلسه را بهم زند و با ایجاد تنش در آن کشور بحران پدید آورد. در مباحث علمی، فراخوان مقالات و چنین کارهای ابتکاری باید چالش ایجاد کنید.
ادبیات معاصر ایران را به پاکستان منتقل نکردیم/شعرا و داستان‌نویسان بعد از انقلاب را نمی‌شناسند
کارهای نشده به شدت زیاد است. مثلا در مورد مبحث به شدت مهم زبان فارسی، من معتقدم که ما ادبیات معاصر را اصلا منتقل نکرده‌ایم. یعنی ادبیات معاصر ما نهایتا به نیما، صادق هدایت و جمالزاده ختم می‌شود. من سالها در پاکستان مدرس ادبیات فارسی بودم و سعی می‌کردم اندیشه‌های نوی ادبا و شعرای پس از انقلاب اسلامی را به آن کشور منتقل کنم. شعرها، مقالات و موضوعاتی که مربوط به ادبیات پس از انقلاب اسلامی است در آنجا اصلا دیده نمی‌شود.  حتی در مورد ایران شناسی و جاذبه های گردشگری که با استقبال وسیع آنان مواجه می‌شد هم کاری نکرده‌ایم. وقتی در این جلسات من این حرف‌ها را منتقل می‌کردم؛ به مراتب می‌شنیدم که به من می‌گفتند که این موضوعات را برای بار اول است که می‌شنویم.
اکثر اساتید ادبیات که از طرف وزارت علوم به پاکستان اعزام می‌شوند، در ادبیات کهن می‌مانند، آیا ادبیات ما هم در آن دوره متوقف شده است؟ مثلا دانشجویان و کسانی که زبان شناسی می‌کنند نباید با معادلیابی واژه های جدید و مصوبات فرهنگستان آشنا شوند؟ آیا قشر فرهیخته در تاجیکستان، پاکستان و افغانستان نباید واژه‌های نو را بدانند؟ ادبیات معاصری که دارای تاریخ انقلاب، دفاع مقدس و تعابیر و مفاهیم جدید است، نباید به این افراد عرضه شود؟
البته بنده معتقدم که نباید ایراد را فقط به دوستانی که در حوزه صف و عملیاتی بوده اند، وارد کنیم. این موارد بیشتر به حوزه ستادی، معیار انتخاب افراد و اعزامشان مربوط می شود.
رئیس خانه‌فرهنگ اگر از در خانه فرهنگ بیرون هم نیاید آنقدر از او مطالبه می‌کنند که مجبور شود
آنجا ‌انقدر زمینه کار فراهم است که اصلا لازم نیست رئیس خانه فرهنگ ما به خودش زحمت بدهد و دنبال کارها برود . آن‌قدر مراجعات هست و ‌آنقدر از او مطالبه می‌شود، اعم از برگزاری کلاس، همایش و غیره که خودش مجبور می‌شود بلند شود.
 
تعدد مراکز کار فرهنگی در پاکستان، ناهماهنگی و کاهش کارکرد را به وجود آورده است
یک دلیل دیگر ضعف حوزه فرهنگی ایران در پاکستان مربوط به تعدد موسسات، نهاد ها و مراکز ذی‌ربط اعم از آموزش و پرورش، صداوسیما و خبرگزاری ها، دانشگاه جامعه المصطفی و مجموعه جهانی اهل بیت است که به صورت همزمان و موازی با بخش فرهنگی ایران در پاکستان فعالیت دارند. این مجموعه‌ها باید قبل از هر چیز در تهران؛ به یک همدلی برسند تا در پاکستان به مشکل برنخورند. وقتی ‌آن‌ها در ایران به همفکری نمی‌رسند، دیگر شما نمی‌توانید در پاکستان به نیروی اعزامی بگویید که چرا مثلا با فلان مجموعه هماهنگ نیستی. در ایران باید همه این مشکلات برطرف شود و هماهنگی‌های لازم صورت گیرد تا افرادی که به پاکستان اعزام می‌شوند، دقیقا بدانند که در آنجا چه وظایفی بر عهده خواهد داشت. در قانون رسمی کشور کار فرهنگی  بین‌المللی به سازمان فرهنگ و ارتباطات واگذار شده است. مگر سازمانی که وظیفه خاصی داشته باشد. مثل صداوسیما که کار گزارشگری اخبار آنجا را می‌کند ویا  آموزش پرورش که مدارس مربوط به ایران در پاکستان را اداره می‌کند. در غیر از این موارد معدود، تمامی مجموعه‌ها برای برگزاری سمینارها و هر نوع فعالیت فرهنگی دیگر باید از طریق رایزن فرهنگی و با کمک او، اقدام کنند. اگر این توجیهات انجام شده باشد، دیگر کسی از بار مسئولیت هم نمی‌تواند شانه خالی کند. سیاست‌ها و مواضع این مجمعوعه‌ها باید مشترک، هماهنگ و با توجه به حساسیت های آن کشور و مخاطبین تدوین شود تا کسی دیگر نتواند اعمال سلیقه شخصی کند.
البته سفارت‌خانه‌ نیز در آنجا نقش موثری دارند، تصور نشود که بخش‌های فرهنگی مستقل از سفارت‌خانه‌ها فعالیت می‌کنند. قطعا در پاکستان، یا هر کشور دیگری، مسئول اول هر کاری اعم از فرهنگی یا سیاسی؛ نماینده سیاسی آنجاست. چه اگر مشکلی هم پیش آید، او را مورد پرسش قرار می‌دهند. این ناهماهنگ بودن و در پیش گرفتن شیوه آزمون و خطا،  اشتباهی بزرگ و جفایی نابخشودنی در حق جمهوری اسلامی ایران است.
اعزام به خارج از کشور ماموریتی برای تحول اقتصادی زندگی اشخاص نباشد
علاوه بر اینکه متاسفانه باید این مساله را یادآوری کنیم که اعزام به خارج از کشور  باید  به عنوان یک وظیفه و رسالت و نه به عنوان ماموریتی برای تحول اقتصادی زندگی اشخاص تلقی شود. به خصوص در پاکستان که اساسا منطقه‌ای نیست که بتوان با مسائل مادی سوداگری کرد. کار کردن در اینگونه کشورها سوای از اجر و پاداش الهی و معنوی، ظرافت‌ها و حساسیت‌های خاص مربوط به خود را دارد. کسی که برای اعزام به آنجا انتخاب می‌شود، باید در ابتدا با خدا معامله کرده و بعد اصول حرکت فرهنگی در این کشور را به خوبی یاد بگیرد که جبران یک اشتباه کوچک، بسیار مشکل است. مخصوصا در شرایطی که امروز جهان، ایران را اینگونه رصد می‌کند و هر مورد کوچکی را بزرگ جلوه داده و بازتاب وسیعی می‌دهد.
*تسنیم: دوست نداریم به شیوه معمول مصاحبه‌های این چنینی، طول مصاحبه به گفتگو در مورد دردهای تلخ روزگار ما محدود شود. شما به عنوان آدمی که چند سال در پاکستان به صورت مستقیم کار کرده‌اید یک برآیند کلی از عملکرد کار فرهنگی ایران در آنجا برایمان شرح دهید.خود پاکستانی‌هایی که ما با آنها گفتگو کرده‌ایم که زیاد دلخوشی ندارند
پاکستانی‌ها تشنه فرهنگ ایرانی هستند/ هر چه‌قدر کار کنیم باز هم کم است
واقعیت این است که پاکستانی ها تشنه فرهنگ ایران هستند و مطالباتشان هم به همین ترتیب زیاد است اما مساله‌ای که وجود دارد این است که بودجه‌ها و فرصت ما محدود است، برنامه‌های سالانه هر رایزنی نمی‌تواند به اندازه نیازهای آنها گسترده باشد، فرض کنید در زمینه ارسال محصولات فرهنگی، به یک نمایندگی سالانه هزار جلد، دوهزار جلد کتاب، بفرستیم. باز هم کم است و آن ها شاکی خواهند بود.
 
باید از روش‌های سنتی کار فرهنگی عبور کنیم/ استفاده از روش‌های نوین ارتباطی، راهگشای کار فرهنگی ایران در پاکستان
اما من فکر می‌کنم که اتفاقی که باید در این زمینه در پاکستان بیفتد این است که ما دیگر باید از روش‌های سنتی توزیع محصولات و کمک فرهنگی در پاکستان عبور کنیم و به روش‌های نوین فکر کنیم.
چند وقت پیش با منتخبین ائمه جمعه پاکستان در تهران دیداری داشتیم. می‌دیدم که بیشتر آن ها، نسبت به سمتشان، جوان هستند. آنها هم گلایه داشتند از این کمبود محصولات و تجهیزات فرهنگی. من آنجا به این دوستان گفتم که راه چاره‌اش این است که شیوه سنتی ارسال و توزیع محصول تغییر کند. دفتر امام جمعه دیگر نباید انتظار نداشته باشد که به صورت فیزیکی برای آنها کتاب ارسال شود. دریافت و تکثیر بخشی از محتوا باید به حوزه نرم افزاری منتقل شود. امروز بسیاری از نسخه‌های کتب روایی و حدیثی به صورت pdf یا نرم‌افزار دردسترس است. اکثر امام جمعه‌هایی که آمده بودند هم کسانی بودند که در قم تحصیل کرده بودند و به فارسی مسلط بودند و از این نظر مشکلی نداشتند. مخاطب پاکستانی ما هم باید با شیوه‌های نوین، خود را وفق دهد. این گلایه به دوستان پاکستانی وارد است که در فضای قدیمی ارتباطات زندگی می‌کنند. خیلی خوب است که شور و حال آن ها به سالهای دهه شصت باز می‌گردد، اما دلیلی ندارد که از تکنولوژی‌های نوین و فناوری‌های ارتباطی استفاده نکنند. امروز آن‌ها خیلی راحت می‌توانند حتی برای کلاس‌های قرآن و تربیت مربیشان که علاقه مند به حضور قاریان و استادان ایرانی هستند، از نرم افزارهای ایرانی استفاده کنند و مثلا فقط در مقاطعی مانند ماه رمضان اساتید ایرانی  به آنجا اعزام شوند.
حتی کسانی که هنرمندند و به هنر خط نستعلیق ایرانی ها علاقه دارند هم دیگر باید از نرم افزارهای مربوط  استفاده کنند. البته این وظیفه رایزنی‌هاست که این فناوری‌های نوین را به آنها بدهند.
فضای ناامن ترورها و حملات انتحاری ما را به خودسانسوری و محافظه‌کاری کشانده است 
البته دشمنان ایران در آنجا فضای نا‌امنی‌ به واسطه بمب‌گذاری‌ها و حملات انتحاری و ترورها ایجاد کرده‌اند که باعث شده است نمایندگان ما، کمی به خودسانسوری و محافظه‌کاری و کم‌کاری روی بیاورند. واقعا هم شرایط امنیتی کمی سخت شده است.در کراچی، کویته، اسلام آباد، لاهور و پنجاب برخی از ترددهای زمینی به شدت دچار مشکل شده است و تذکرات زیادی به رایزنی‌ها بابیت کنترل رفت‌و‌امد داده می‌شود. اما با وجود این ناامنی‌ها و بحران‌ها نمایشگاه‌ها، کتابخانه‌ها، محصولات فرهنگی، مناسبت‌های جمهوری اسلامی ایران برگزار شده و با استقبال هم روبرو می‌شود.
برگزاری کنفرانس بیداری اسلامی و اندیشه‌های امام خمینی در لاهور و اسلام آباد
کارهای بسیار خوبی هم در این مدت انجام شده است. مثلا استقبال از زبان فارسی بین دانش‌اموزان و دانشجویان و همین‌طور اساتید پاکستانی در این سالها به شدت خوب شده است اخیرا کنفرانس بیداری اسلامی و اندیشه های امام خمینی(ره) را در لاهور و اسلام آباد داشته‌ایم و تمهیداتی را در نظر گرفته‌ایم که کنفرانس بین‌المللی حج در اسلام آباد را برگزار کنیم.
کرسی امام خمینی شناسی در بلتسان
راه‌اندازی کرسی امام‌خمینی‌شناسی در منطقه بلتستان هم از کارهای خیلی خوبی است که در این سال‌ها انجام شده است. به همین ترتیب اتاق‌های ایران‌شناسی را تجهیز و چند مورد را از اول ایجاد کردیم. در دانشگاه‌های خاورشناسی پنجاب، دانشگاه‌های دولتی لاهور و همین‌طور در دانشکده زبان‌های نوین اسلام‌آباد اتاق‌های ایران‌شناسی و کرسی‌های زبان فارسی ایجاد شده است و تجهیز، رسیدگی و رساندن خوراک فرهنگی به این بخش‌ها  و هر آنچه که مربوط به پیوندهای زبان فارسی می‌شود، از دیگر اقدامات حوزه ستادی است.
برگزاری مناسبت‌هایی اعم از بزرگداشت روز زن، سالگرد ارتحال امام(ره) و دهه فجر انقلاب اسلامی و غیره هم معمولا انجام می‌شود که البته صرفا برگزاری یک مراسم صرف نیست، بلکه بخش‌های فرهنگی ایران به این مناسبات، معمولا بسته‌هایی آماده می‌کنند و می فرستند
علاوه بر اینکه به غیر از محصولات فرهنگی، مقالات موضوعی نیز در این گونه مناسبات فرستاده و طرح می‌شود و بسیاری از این مقالات ترجمه شده و به روزنامه ها داده می شود و  اکثر مطبوعات و رسانه های پاکستان نیز همکاری خوبی در این زمینه دارند. گزارشی نیست که از طرف ما ارسال شود و بازتاب مطبوعاتی نداشته باشد؛ درصورتی که در سایر کشورها چنین همکاری‌ای بی سابقه است.
 
در عرصه احیای میراث مکتوبمان، نگه‌داری و ترمیم نسخ خطی مرکز تحقیقات زبان فارسی در اسلام‌آباد، اخیرا فعال‌تر شده و با  مکاتبه و عکس‌برداری از  نسخه‌های مربوطه؛ برای ایرانی‌ها هم دسترسی میسر شده. علاوه بر اینکه اساتید پاکستانی هم روی این موضوعات به خوبی کار می کنندمزیتی که اداره کل آسیا و اقیانوسیه داشته است، این است که نشریه الکترونیکی به نام رویدادنامه را منتشر می کرد که در آن بازتاب گزارش های فرهنگی نمایندگی ها همه آرشیو شده و آماده ارائه است
رسانه‌های ایرانی، همان تصویر غرب از پاکستان را ارائه می‌دهند/ مناطق گردشگری و برنامه‌های فرهنگی و هنری پاکستانی‌ها در رسانه‌های ایرانی کجاست
البته ما همیشه از رسانه‌های ایرانی در زمینه مسائل پاکستان گلایه داریم. این سوال واقعا مطرح است که تصویری که رسانه‌های ایران از پاکستان نشان می‌دهند، یک پاکستان واقعی است یا تصویر مورد نظر دشمنان و بیگانگان؟ رسانه‌های ایرانی بیشتر اخبار حوادث و اتفاقات ناگوار پاکستان را بازتاب می‌دهند. گزارشگر ما در اسلام آباد به لحاظ قانونی و امکانات، می‌تواند در همه پاکستان تردد داشته باشد چرا چیزی از گالری‌های هنری، کارهای فرهنگی، نمایشگاه‌های مشترک؛ چه مختص آن کشور و چه ردپای فرهنگ و تمدن ایرانی در آنجا را نشان نمی‌دهد؟ نمی‌تواند مناطق گردشگری آن‌جا مثل بلتستان و دامنه هیمالیا را نشان دهد؟ تلویزیون ما در ایران می تواند به راحتی از روی آرشیوها و مستند هایی که ساخته شده است، آیین های مشترک دو کشور و نزدیکی مردم دو کشور را نشان دهد. متاسفانه این اتفاق نمی‌افتد و معمولا هم با بهانه ناامنی توجیه می‌شود.
معمولا در مواجه با افغانستان و عراق نیز اینگونه است. هر زمانی که قرار است حرکت‌های فرهنگی صورت گیرد، مسئله نا‌امن بودن را مطرح می‌کنند تا حتی در حد توان و ظرفیتی که قابل اجرا است، هم افراد دریغ کنند و کار انجام ندهند.
لذا منظورم این است که کارهای زیادی انجام شده است، اما برای اینکه تحول بیشتری ایجاد شود و کارهای ابتکاری صورت گیرد، باید مسئولین ستادی و صف ما در پاکستان یاد بگیرند که به بهانه ناامنی، محافظه‌کاری و خودسانسوری نکنند. این موارد هم به این برمی گردد که  دیدگاه و باور مسئولین ستادی ترمیم شود و تعالی و رشد یابد تا اثرگذار باشد. مطالبات حوزه ستادی به هر میزانی که از لحاظ کیفی افزایش پیدا کند، قطعا برونداد و خروجی آن در صف نیز اثر خواهد کرد اما اگر به فعالیت های کلیشه‌ای راضی باشند، آن شخص انجام‌دهنده سیاست‌ها نیز انگیزه‌ای پیدا نمی‌کند برای کار بیشتر و ویژه‌تر. در نتیجه این مسئولیت کج دار و مریز اداره می شود تا دوره مسئولیت تمام شود و فرد به ایران برگردد.
شما فقط دقت کنید به این که در خرداد 1327 در شهر کراچی، انجمن روابط فرهنگی ایران و پاکستان تشکیل می‌شود، ریاست این انجمن، استاندار وقت حکومت سند و نایب رئیس او، کاردار ایرانی بوده است. اما اعضای اصلی انجمن دوستی و انجمن روابط بین ایران و پاکستان، چه کسانی بودند؟ علی اصغر حکمت وزیر خارجه، ملک الشعرای بهار، عباس اقبال و سعید نفیسی استادان دانشگاه، استاد بدیع الزمان فروزانفر، غضنفر علیخان سفیرکبیر پاکستان در این انجمن عضو اصلی بودند. فقط نگاه کنید به اینکه چه اساتید و بزرگانی در آن دوره برای روابط ایران و پاکستان انتخاب می شدند. الان هم باید همین اتفاق بیفتد یعنی کسانی که برای این کار انتخاب می‌شوند اگر در مسائل میدانی و سیاسی هم مسلط نباشند ولی باید در حیطه فرهنگی و تخصص ادبی در سطحی باشند که اگر دیدار و صحبت و برنامه ای دارند، واقعا موثر و کاریزماتیک باشند.
مردم پاکستان با ما دوست و صمیمی هستند، اما کاملا زیرکانه منش، دیدگاه ها و فعالیت های افرادی که انتخاب می شوند را زیر نظر دارند. امیدواریم دغدغه خاطر اعزام ها چه در وزارت امور خارجه، چه در وزات علوم و چه در سازمان فرهنگ و ارتباطات، انتقال فرهنگ و استفاده از ظرفیت ها باشد.

 

 

 

گفتگو با سعید معزالدین 1

 روابط فرهنگی ایران و پاکستان در گفتگو با سعید معزالدین 

قسمت اول

معزالدین  
«فرهنگ، سیاست، جمهوری اسلامی»/ پرونده «ایران، جانِ پاکستان»ــ‌ـ ۲۲/سعید معزالدین:   

خبرگزاری تسنیم:متن این هفته پرونده «ایران، جان پاکستان» ؛گفتگو با سعید معزالدین، رئیس خانه فرهنگ ایران در لاهور و کارشناس‌مسئول  فرهنگی در حوزه بین‌الملل است. معزالدین از چیزی به نام خودسانسوری و محافظه‌کاری سخن می‌"گوید.

«خودسانسوری و  محافظه‌کاری» موانع اصلی کار ایران در پاکستان است. این گزاره‌ای است که سعید معزالدین در گفتگو با خبرگزاری تسنیم، چندین و چند بار به آن اشاره می‌کند. محافظه‌کاری‌ای که دامنه آن به قدری وسیع شده است که شهادت دو رایزن فرهنگی ایران در پاکستان را هم به بی‌احتیاطی و عدم رعایت مصلحت‌ها از سوی این دو شهید مربوط می‌داند و این داستان  مدیریت سیاست خارجی ما، نه فقط در پاکستان که در تمام دنیاست..

معزالدین می‌گوید تا به حال سندی رسمی از ممانعت دولت پاکستان برای کار فرهنگی ایران در آن کشور ندیده است، زمینه و پایه تاریخی تمدن ایران در آن منطقه و علاقه تاریخی آنها به ایران که با انقلاب ایران و آمدن امام خمینی(ره) چند برابر شد؛ بهترین زمینه برای حضور موثر ایران در آن منطقه است. اما این اتفاق نیفتاده است و نمی‌افتد. چرا؟ واضح‌ترین پاسخ به این سوال را معزالدین در طرح یک نمونه از عملکرد مدیریت وقت این دستگاه در اواسط گفتگو تعریف می‌کند. جان کلام این گفتگو را در حرف‌های معزالدین در تشریخ اتفاقاتی که در سفر حجت‌الاسلام خاتمی به پاکستان اتفاق افتاد بخوانید.

علاوه بر اینکه این گفتگو برای چندمین بار حاوی پیام مستقیمی به رسانه‌های ایرانی هم هست: رسانه‌های ایرانی در همان تصویری که رسانه‌های جریان اصلی از پاکستان ارائه می‌دهند، همان کشور پرآشوب و تنش و پر از حملات انتحاری گیر کرده‌اند.

معزالدین آرام و شمرده، بدون محافظه‌کاری‌های معمول دیپلماتیک؛ در این قسمت از گفتگو از ریشه‌ها و زمینه‌های حضور ایران در پاکستان سخن می‌گوید.

تسنیم:آقای معزالدین فکر می‌کنم عنوان پرونده «ایران، جان پاکستان» پرونده تسنیم در مورد پاکستان، نشانگر جان‌مایه ماجرای اصلی ایران و پاکستان باشد. پاکستان در همه این سال‌ها نزدیک‌ترین پایگاه استراتژیک برای ایران بود و در همه این سال‌های با بی‌تفاوتی از مقابلش گذشتیم. شما چند سال در پاکستان بوده‌اید و از نزدیک شرایط آنجا را رصد کرده‌اید، در سازمان فرهنگ و ارتباطات هم که مسئول اداره کل شبه‌قاره هستید و احتمالا در همه سال‌هایی که در پاکستان نبوده‌اید هم ارتباط مستقیم با پاکستان و مساله ارتباط آن با ایران داشته‌اید. فضای ذهنی رسانه‌ها و مدیریت فرهنگی ما از رابطه پاکستان با ایران ظاهرا خیلی خالی است. دوست داریم همین فضای خالی را بهانه کنیم و از اینجا شروع کنیم. با این سوال ساده و ابتدایی که اصلا پاکستان چه ربطی به ایران دارد؟ نسبت ما با پاکستانی‌ها چیست؟

من اعتقاد دارم که برای ایران، پاکستان با تمام دنیا متفاوت است.همه ما می‌دانیم که ایران در پاکستان ظرفیت بالایی برای حضور دارد و نزدیک‌ترین کشور دنیا به ایران در حال حاضر پاکستان است؛ اما این همه ماجرا نیست. ما ممکن است در خیلی از جاهای دیگر دنیا هم ظرفیت حضور داشته باشیم، اما این ظرفیت‌ها ریشه نداشته باشد، زمانی که ریشه وجود نداشته باشد، کار شروع می شود و سپس، خیلی سریع، یا به مشکل می‌خورد و یا اینکه بی‌سرانجام می‌ماند.این تفاوت اصلی پاکستان برای ماست. اگر ما در یک ساختمان بهترین نقشه را هم داشته باشیم ولی فونداسیون نداشته باشیم، ساختمان ما استحکامی نخواهد داشت؛ اگر تمام ضرایب زلزله را هم در نظر بگیریم، باز هم این ساختمان سقوط می‌کند چون ریشه ندارد. در مورد پاکستان قصه همین است، یعنی با همه فعالیت‌هایی که علیه پیروان اهل بیت و اسلام ناب در آنجا صورت گرفته است؛ ظرفیت‌های ریشه‌داری از ایران همچنان باقی مانده است که ضرورت رسیدگی و توجه را چندبرابر می‌کند.

بنابراین من فکر می‌کنم بهتر است تا اول کمی درباره این ریشه‌ها و پایه‌های حضور ایران در پاکستان گفتگو کنیم.

مناسبات بین دو کشور ایران و پاکستان در فضای رسمی، چه قبل از انقلاب و چه پس از آن، معمولا خوب بوده است. کشور ایران، در سال 1326 نخستین کشوری بود که استقلال پاکستان را به رسمیت شناخت و پاکستان هم در به رسمیت شناختن کشور جمهوری اسلامی ایران، پس از پیروزی انقلاب اسلامی، جبران کرد.اما این ظرفیت مثبتی که در هم بین مردم و هم دولتمردان وجود دارد، ریشه‌ای تمدنی و کهن دارد که بخش معظم و نقطه اوج آن مربوط به پس از ظهور اسلام و بخشی از آن، هم مربوط به رگه‌های مشترک تمدن قدیم قبل از اسلام دو کشور است.

پس از ظهور اسلام، اسلام جمالی با رویکرد مثبتی در منطقه شبه قاره پذیرفته شد و حتی پادشاهان مغول که در آن جا حکومت می کردند، مغول هایی که به همه ظلم و همه جا را ویران می کردند؛ پس از اسلام آنجا را آباد می کنند، استحاله فرهنگی می شوند و تحت تاثیر فرهنگ و تمدن ایران، قرار می گیرند. 

زبان فارسی در شبه‌قاره، سابقه‌ای تمدنی و طولانی دارد

در حدود 800 سال، زبان فارسی، زبان رسمی مردم آنجا بوده است. ما در سفرنامه‌ها می خوانیم که کسانی که خاورشناس بودند و به آن جا سفر کردند، زمانی که به دروازه های شبه قاره هند می‌رسیدند، با مردم فارسی زبان که تا اندازه ای هم به عربی آشنایی داشتند، روبرو می شدند و  وقتی آنها را نزد حاکم آن شهر مرزی می‌بردند، مشاهده می‌کردند که زبان اداریشان، هم فارسی است.

همین الان 30 الی 50 درصد کلماتی که در زبان پاکستانی‌ها وجود دارد، فارسی است و چند فرهنگ زبان مشترک نیز بین فارسی و اردو و پشتو تاکنون کار شده است. البته فرهیختگان ایرانی به این موضوعات، معمولا چندان علاقه‌ای نشان نمی‌دهند و در ایران معمولا به صورت یک خبری که می‌آید و می‌رود با اینگونه مسائل، برخورد می‌شود.

باید دقت کنیم که وقتی از زبان فارسی صحبت می‌کنیم، فقط مشغول صحبت از یک فرم زبانی ساده نیستیم، از  یک فرهنگ غنی و باپشتوانه با محتویات خاص آن صحبت می‌کنیم. این زبان فارسی با تمام محتویات و پیش‌زمینه فرهنگی‌اش در شبه قاره این‌قدر رواج داشته است. مخصوصا پس از ظهور اسلام، که زبان فارسی، سرشار از مفاهیم دینی و عرفانی می‌شود و ما بزرگان زیادی در منطقه ای مانند مولتان مثل بهاءالدین زکریای مولتانی و سید علی هجویری می‌بینیم که با این پیش‌زمینه آنجا تاثیرگذار بوده‌اند. یا میرسیدعلی همدانی که از ایران با تعدادی از مریدان اهل فن و صاحب صنعت و حرفه به دامنه هیمالیا رفتند و در منطقه کشمیر صعنت ایرانی را رواج دادند. ما همین الان در آنجا شال بافی، میناکاری و هنرهای دستی ایرانی داریم. اصلا به آنجا  ایران صغیر می گویند.

در تمام این سال‌ها مسائل حادی که جریان های تند تکفیری امروزه مطرح می‌کنند، هیچ‌گاه وجود نداشته است؛ مگر موردهایی که مربوط به غالب بودن فرهنگ قبیله‌ای در این منطقه بوده است. اهل سنت آنجا، اکثرا گرایش‌های عرفانی صوفی‌گری و تصوّف داشتند. چیزی که فضا را تلطیف و به دور از تعصب می‌کرد. همین الان در آنجا، کنفرانس‌هایی برای بزرگداشت حضرت خاتون جنت(حضرت زهرا سلام الله علیها) و مثلا موضوع سیرت امام حسین(علیه السلام)، برگزار می‌شود و شیعه و سنی در این کنفرانس‌ها، کنار هم شرکت می کنند.

ملت پاکستان به ریشه‌های تمدنی مشترکشان با ایران افتخار می‌:کنند

این موارد نشان دهنده این است که ما در آنجا پیشینه و ریشه‌هایی بزرگ و قدیمی داریم. پیشینه و ریشه‌ای که مردم پاکستان به آن افتخار می‌کنند. من خودم به شخصه در دیدار با شخصیت ها، فرهیختگان پاکستان و اساتید دانشگاه‌های آنجا، می‌دیدم که ملت پاکستان به این گذشته‌شان، افتخار می‌کنند و حس می‌کنند که همین گذشته به پاکستان، هویت و شخصیت می‌دهد. اساتید و فرهیختگانی که نزد بزرگان ایرانی، درس خوانده و شاگردی کرده‌اند، به این موضوع می‌بالند. خیلی از پاکستانی‌ها در منزلشان دیوان حافظ، اشعار سعدی، جامی و مثنوی دارند و اشعاری از آن ها را حتی حفظند یا اینکه می‌توانند برایمان بخوانند و حتی در قوّالی‌هایشان، اگر دقت کنید، خواهید دید که اشعاری از زبان فارسی دارند.

علاوه بر آن  فرهنگ ایرانی به صورت اساسی در پیشینه کتابخانه‌ای و میراث کهن فرهنگی آنجا هم وجود دارد. ما بیش از بیست هزار نسخه خطی و دوهزار چاپ سنگی، در مرکز تحقیقات زبان فارسی ایران و پاکستان در اسلام‌آباد داریم. همین حدود نسخه خطی و چاپ سنگی، به علاوه کرسی‌های زبان فارسی و اتاق‌های ایران‌شناسی در هند، دهلی و بنگلادش داریم. بیش از 80 درصد نویسنده‌های مقالات فصلنامه دانش، فصلنامه پیغام آشنا (به زبان اردو) و قند پارسی (منتشره در هند) از استادان و اندیشمندان پاکستان و هند هستند و این نشان می‌دهد که نه تنها این فرهنگ به صورت آیین‌ها، سینه به سینه و نسل به نسل منتقل شده است، بلکه پشتوانه نظری، علمی و میراث مکتوب دارد.

تسنیم: آقای معزالدین این‌ها حرف‌های جدیدی است. ما این چند ساله هر چیزی که در مورد پاکستان از رسانه‌های ایرانی شنیده‌ایم جنگ و کشتار و فعالیت وهابی‌ها و حملات انتحاری است. عادت کرده‌ایم که دیگر به پاکستانی‌ها به این شکل نگاه کنیم.کشوری پر از اختلافات خونین مذهبی.

من دانسته و آگاهانه می گویم که اکثر مردم اهل سنت پاکستان، مسلمان های بسیار خوب و محبان اهل بیت هستند. متاسفانه خبرهایی که منتشر می‌شود، جو را غالب کرده و فضای خاصی را نشان می‌دهد که همه فکر می‌کنند در آن جا، فقط اعضای گروهک طالبان، القاعده و سلفی های تندرو وجود دارند؛ در صورتی که واقعا اینگونه نیست. مانند این می‌ماند که در یک مجتمع مسکونی، درگیری‌هایی بین دو همسایه رخ دهد و شخص ثالثی که درگیری‌ها را مشاهده می‌کند، تصور کند که همیشه در آن جا همه افراد درحال درگیری و جنگند.

نشان دادن جو ناآرام و پرتنش در پاکستان از نقشه‌های استکبار برای دوری ایران و پاکستان است 

من فکر می‌کنم اتفاقا به وجود آوردن این دید در مورد پاکستان، از نقشه های شوم دشمنان است. این که این منطقه را به‌گونه‌ای نشان دهد که ما مسلمانان، شیعیان و حتی خود اهل سنت نتوانیم مناسبات خوبی با آنجا برقرار کنیم و خیال کنیم که فضای آرامی نیست که با آنها گفتگو و تعامل کنیم. ما خودمان بارها در حوزه های ستادی به افرادی که از ایران در آن منطقه مستقر هستند و وظیفه‌شان تهیه اخبار و اطلاعات است گفته‌ایم که حتما در لابلای اخباری که به طور معمول روی آنتن می‌رود؛ مثل عملیات‌های انتحاری و مشابه این‌ها حتما آنچه به حرکت های فرهنگی، هنری، کنفرانس‌ها، همایش‌ها، میزگرد‌ها و دیگر فعالیت‌های فرهنگی پاکستانی‌ها مربوط می‌شود را هم بازتاب دهند که فضای کلی پاکستان، به دور از واقعیت، یک فضای کاملا اکشن و به دور از تعقل و عقلانیت، جلوه نکند.

اکثر اهل سنت پاکستان محبان اهل‌بیت هستند و علاقه‌مند به ایران

اکثر اهل سنت پاکستان، واقعا محب اهل بیت هستند و با ایران نیز مراوده خوبی دارند و حداقل نسبت به ایران، لکه سیاهی در ذهنشان ندارند. علاوه بر آن در بین اهل سنت آنجا، گرایش‌هایی نسبت به مسائل عرفانی و مشرب‌های دینی که اشتراکات بسیاری با ما دارد، وجود دارد که در تقابل با اندیشه های وهابیت هستند. خوب می‌دانیم که وهابیت هرگونه بزرگداشت هر شخص مقدسی؛ حتی آدم‌هایی که از دنیا هم رفته‌اند را شرک جلوه می‌دهد. اما در پاکستان مزارهای بزرگان دینی و سنتی پاکستان به تناوب دیده می‌شود و  احترام بزرگان به طرق گوناگون مثل سنگ نوشته‌ها، کتیبه‌ها که اتفاقا آن‌ها هم به زبان فارسی هستند وجود دارد. آیین های مشترکی نیز بین ما وجود دارد مانند نوروز یا جشن بهاران، عید فطر و قربان و... که بسیاری از اعمال و آداب آن به ایرانی‌ها نزدیک است. در آیین های سوگواری که شیعیان انجام می‌دهند، نیز اهل سنت اصلا مزاحم نمی‌شوند و بعضا از نذری‌های شیعیان هم با کمال میل و رغبت استفاده می‌کنند. در خود ایران جلوه‌هایی از اشتراک آداب و رسوم اهل سنت با شیعیان را معمولا شاهد بوده‌ایم؛ در پاکستان نیز این اشتراک و دوستی، متداول است. ممکن است در تعداد معدودی از این هزاران مجلس در پاکستان، درگیری‌هایی رخ دهد. اما این درگیری‌های محدود اینگونه جلوه داده می‌شود که تصور کنیم مردم پاکستان با این دوستی ها و آیین ها بیگانه‌اند و آن‌ها را بر نمی‌تابند. هرچند که شیعیان پاکستان نیز باید در موازین دینی به دور از غلوها و با توجه به فتاوای مراجع عظام شیعه، حرکت و رفتار کنند که بهانه‌ای دست دشمنان ندهند.

تسنیم: ظاهرا آمار درستی هم از تعداد شیعیان پاکستان وجود ندارد.آمار مراکز شما چه عددی به ما می‌دهد؟

به اعتقاد ما شیعیان و پیروان اهل بیت در پاکستان 25 درصد هستند. در سامانه آماری پاکستان، آمار صحیحی ارائه نشده است ولی با توجه به تمام شواهد و قرائن و آمارهای جهانی و اطلاعات میدانی که ما داریم، من محکم می‌گویم که 25 درصد پاکستانی‌ها شیعه هستند که در جمعیت 175 میلیونی، ظرفیت خوبی است. معمولا هم از آن‌ها، حرکت های تند ندیده‌ایم. ممکن است که در برگزاری آیینشان، دچار مسائل خاصی شوند که بعضی سلیقه ها و فتاوا، آن را قبول نکنند، اما تا به حال دیده نشده است که متعرض کسی شوند و یا برای مذاهب دیگر که مراسم دارند، مزاحمتی ایجاد کنند.

*تسنیم: در مورد ریشه‌ها و پایه‌های ظرفیت اساسی حضور ایران در پاکستان گفتید و از اینکه این سابقه تمدنی و فرهنگی، چگونه طی قرن‌ها به امروز رسیده است. اما فکر می‌کنم در این روند جاری از قرن‌ها پیش تا به امروز اتفاق مهم دیگری می‌افتد که سرعت این مسیر تمدنی و فرهنگی را به شدت افزایش می‌دهد. اتفاقی به نام انقلاب اسلامی.وقوع انقلاب سال 57 در ایران کجای این منظومه‌ای که تعریف کردید می‌ایستد؟

زمانی که انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی(ره) در ایران در حال رخ دادن بود، کشور دوست و همسایه و مردم مسلمان و پر جوش و خروش آن، لحظه به لحظه پیگیر اخبار ایران بودند. طبق اطلاعات و اخبار و نشانه‌هایی که ما از آن دوران داریم، مردم پاکستان در مورد انقلاب ایران به شدت پیگیر و حساس بودند و اخبار ایران و حتی اعلامیه‌‌های امام(ره) را به عنوان مرجعی دینی و نه صرفا یک رهبر سیاسی دنبال می‌کردند.این فشار افکار عمومی باعث شد که دولتمردان پاکستان نیز، اولین کسانی باشند که پیروزی انقلاب و استقرار نظام را تبریک می‌گویند.

به این ترتیب علاقه پاکستانی‌ها به ایران با آن پیش‌زمینه‌ای که گفتیم و محبوبیت شخص امام و رویکردی که مردم پاکستان، به ویژه پیروان اهل بیت به انقلاب مستقل و ضدآمریکایی ایران داشتند؛ زمینه‌ای شد تا پاکستانی‌ها خودشان را در پیروزی انقلاب ایران شریک بدانند.

بعد از انقلاب هم، پاکستانی ها از مواضع روشن و صریح امام خمینی(ره) در مورد مسائل روز دنیا به شدت استقبال کردند و علاقه‌مندی‌شان روز به روز افزایش یافت. این علاقه‌مندی و محبوبیت ادامه پیدا کرد تا همین امروز  که در شهرهایی که شما اصلا نمی‌توانید پیش‌بینی کنید، اثری از امام(ره) اعم از کتابی از ایشان به زبان اردو و یا عکس و پوستری از ایشان دیده می شود. الان عموم پاکستانی‌ها از امام خمینی(ره) به عنوان یک رهبر، یک مرجع دینی با قداست، و یک مرد قاطع انقلابی یاد می‌کنند.

اعتراض به معرفی امام به عنوان یک شاعر در پاکستانی از سوی خود پاکستانی‌ها

خوب به خاطر می‌آورم که ایرانی‌ها جلساتی را در پاکستان پیرامون اشعار و وجه ادبی امام خمینی(ره) برگزار کرده بودند و خود پاکستانی‌ها بلند شدند و به این جلسات اعتراض کردند و گفتند امام(ره) فقط شاعر نبوده است. امام برای ما برای ما یک مرجع عالی قدر دینی و یک  رهبر است، چرا اندیشه های یک فقیه، عارف، یک آدم استکبار ستیز راهگشا، یک فیلسوف و مفسر را محدود می‌کنید. چرا نمی‌گویید که این اندیشه‌ها می تواند راه گشای مردم پاکستان از چنگال استکبار باشد. اینکه فقط به اشعار امام(ره) به عنوان شاعر بپردازید، جفایی در شخصیت ایشان است. خیلی جالب است که قبل از اینکه حوزه ستادی و مدیریتی که موضوعات کار فرهنگی بین‌المللی ایران را رصد می‌کنند، اعتراضی کنند، اعتراض به معرفی امام(ره) به عنوان فقط یک شاعر، اول توسط خود مردم پاکستان صورت گرفت.

هر سال برای برگزاری مراسم ارتحال امام، داوطلبان پاکستانی به سراغ ما می‌آیند/ اهل سنت پاکستان امام را یک اسطوره می‌دانند

پاکستانی‌ها هر سال، برای برگزاری مراسم ارتحال امام خمینی(ره)، به طور داوطلبانه، نزد ما می‌آیند و حضور پیدا می کنند و مثلا هزینه‌های مراسم را متقبل می‌شوند، یا هر جور دیگری که بتوانند به مراسم کمک می‌کنند و این فقط محدود به شیعیان نیست؛ اهل سنت نیز علاقه مندی به امام(ره) را در حد یک اسطوره و یک رهبر دینی دارند و مصداق این شعر از اقبال لاهوری را امام(ره) می‌دانند:" چون چراغ لاله سوزم در خیابان شما/ ای جوانان عجم جان من و جان شما/ می رسد مردی که زنجیر غلامان بشکند/ دیده ام از روزن دیوار زندان شما/ حلقه گرد من زنید ای پیکران آب و گل / آتشی در سینه دارم از نیاکان شما"

واقعیت این است که آن علاقه مندی پاکستانی ها نسبت به ایران با آن گذشته تمدنی مشترکی که بین دو کشور وجود داشت و گفتیم، در زمان انقلاب اسلامی خیلی اوج گرفت. پاکستانی‌ها ایرانی ها را بعد از انقلاب به عنوان کسانی می‌دیدند که به صورت واقعی و فارغ از شرق و غرب، استقلال خواسته‌اند و روی پای خودشان، به پیشرفت رسیده‌اند.

پاکستانی‌ها، پیشرفت‌های علمی و تکنولوژی ایران را پیشرفت خودشان می‌دانند

ممکن است باورش برایتان سخت باشد که پاکستانی ها، زمانی که اخباری از پیشرفت های علمی ایران اعم از انرژی صلح آمیز هسته‌ای و مسائل مربوط به نانوتکنولوژی و هوافضا و صنعت و پزشکی و... را می شنوند، این‌قدر خوشحال می‌شوند که گویی این پیشرفت‌ها برای خودشان است. با علاقه مندی اخبار آن را دنبال می‌کنند و افتخار می‌کنند که یک کشور اسلامی بدون وابستگی به قدرت‌ها؛ توانسته به چنین موفقیت هایی دست یابد.

یا در سفری که مقام معظم رهبری در دوران ریاست جمهوریشان به پاکستان داشتند، با اینکه آشنایی مردم پاکستان نسبت به شخصیت و ابعاد مختلف دیدگاه ایشان، نسبت به زمان رهبری فعلی ایشان کم‌تر بود اما از ایشان به آن عظمت، استقبال شد. امیدوارم رسانه‌های ایران، این استقبال معنادار و شکوهمند را منتشر کنند. این استقبال نشان از علاقه مندی به یک تفکر و یک سرزمین و یک دیدگاه است که متفاوت از دیدگاه های روز جهانی، صادقانه آمده است و باب گفتگوی جدیدی را باز کرده است که توام با معنویت، عقلانیت، استقلال خواهی و روحیه انقلابی است؛ مشخص است که مردم ضعیف و تحت ستم از این دید و نگاه استقبال می کنند.

از یک کلاس ساده زبان فارسی، با یک انتخاب موضوع انشا می‌توان پیام انقلاب را رساند

این علاقه‌مندی به امام(ره)، انقلاب اسلامی و رهبری این ظرفیت را ایجاد می‌کند که بتوانیم از این نگاه مثبت، در انتقال فرهنگ و تمدن ایرانی، اسلامی و بخصوص ادبیات و گفتمان انقلاب اسلامی، در پاکستان استفاده کنیم. البته این موضوع به جوهره ذاتی نمایندگان فرهنگی ایران و مصوباتی که از حوزه ستادی ابلاغ می شود، بستگی زیادی دارد. می‌شود با هنرمندی، از یک کلاس ساده فارسی با انتخاب موضوع انشا و تحقیقی که به فارسی آموزان می دهد هم استفاده کرد و پیام انقلاب را رساند.

البته این موارد یک روی سکه است، روی دیگری از سکه مربوط به رقبا و بدخواهان ایران در پاکستان است که به شدت فعال شده‌اند و کار می‌کنند. البته گمان نمی‌کنم که بتوانند با به وجودآوردن برخی از مسائل، تحت عنوان ناامنی های منطقه‌ای، برای فعالیت‌های ما به صورت اساسی و در چارچوب موافقت های فرهنگی و برنامه های مبادلات، مزاحمتی ایجاد کنند، اما بالاخره هستند و تلاششان را می‌کنند.

هیچ ممانعتی از سوی دولت پاکستان برای کار فرهنگی ایران وجود ندارد/خودسانسوری‌های ما مانع کار است

من تا به حال نوشته‌ای رسمی از دولت پاکستان مبنی بر این ندیدم که رویکرد یا حرکت ایران را نپسندیده باشند و یک ایرانی را به عنوان عنصر نامطلوب تلقی کرده باشند.از اصل حرکت فرهنگی ما در پاکستان هیچ گاه ممانعت نشده است. ممکن است که به دلایل امنیتی و  برخی خطرات؛ برخی تذکرات مربوط به رفت و آمد و عبور و مرور طرح شود، اما هیچ‌گاه در مورد حرکات فرهنگی ایران در پاکستان معذوریتی از سوی دولت پاکستان به وجود نیامده است. البته ممکن است ما خودسانسوری هایی داشته باشیم و همان‌‌ها باعث شود که نتوانیم از ظرفیت هایی که وجود دارد، استفاده کنیم.اما هیچ‌گاه مانع رسمی پیش رویمان نبوده است.

فشار افکار عمومی پاکستان، دولت این کشور را به حضور در عالی‌ترین سطح روابط مجاب کرده است

این فشار افکار عمومی و علاقه توده‌های مردم پاکستان به ایران ، باعث شده است دولت پاکستان از فعالیت های فرهنگی  ایران،عموما استقبال ‌کند و در جلسات و کنفرانس‌های ما؛ در عالی‌ترین سطح حتی در حد رئیس ایالت در قالب هیئت رئیسه و رئیس جلسه، مهمان ویژه و سخنران، و نویسنده مقاله و اساتید شرکت کنند. در زمینه اقتصادی نیز اینگونه است، در چنین وضع اقتصادی که بیگانگان مسبب آن هستند، ما با پاکستان به موضوعات مد نظراقتصادی به توافق رسیده ایم. کارهای خط لوله گاز در حال انجام شدن است و پیوند دو ملت در عرصه سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، حقوقی، هماهنگی مسائل مرزی، عضویت مشترک در پیمان هایی اعم از اکو، شانگهای و غیره وضعیت خوبی دارد. در شرق آسیا و در این شبه قاره، در پیشینه تمدنی پس از ظهور اسلام، بروز ظهور تفکرات ایرانی - اسلامی در این مناطق، به واسطه حضور تجار متدین و با سوادی بوده است که کار اقتصادی کرده و توام با فعالیت اقتصادی، فعالیت فرهنگی نیز انجام می دادند و فرهنگ را با مراوده منتقل می کردند. باید بتوانیم با پاکستان و سایر کشور ها نیز از این عرصه ها استفاده کرده و فرهنگمان را منتقل کنیم.

*تسنیم: اشاره کردید که نمونه‌های برجسته‌ای، از حضور همین حالا ایران و انقلاب و امام و رهبری در پاکستان دیده‌اید و شنیده‌اید. یک مورد آن را که حسابی شگفت‌زده‌تان کرد برایمان می‌گویید؟ 

مسائل این شکلی خیلی زیاد است. اما دوست دارم به مورد خاصی اشاره کنم که تا به حال جایی نگفته‌ام. در سفری که ریاست جمهوری وقت ایران، آقای خاتمی، به پاکستان داشتند، برخی از افراد تحت تاثیر القائات و جوگیر شدن های عناصر افراطی، سعی در کانالیزه کردن روند استقبال و رفت و آمد های رئیس جمهور به شهرهای لاهور و اسلام آباد داشتند. البته ما قراردادها را می دانستیم و می‌دانستیم که جدولی تهیه می شود که همه موارد باید از لحاظ امنیتی و ایمنی هماهنگ باشد،اما آن‌ها به بهانه این موارد سعی در کانالیزه کردن سفر و استقبال عمومی داشتند و  سعی می‌کردند که مردم پاکستان را مدیریت کنند که به چه نحوی استقبال کنند.  عمده تلاششان هم این بود که سعی شود در مراسم استقبال تصاویر و پوسترهای رهبری دیده نشود. راهشان هم این بود که تصاویر رهبری به صورت بنر و پوسترهای تبلیغاتی در اختیار مردم قرار نگیرد تا اثری از آن هم در استقبال نباشد.

مردم پاکستان با عکس‌های خودشان از رهبری بیرون آمدند/ پروژه مدیریت استقبال مردمی از خاتمی شکست خورد

اما مردم پاکستان به گونه‌ای با این قضیه برخورد کردند که معادلات مسائل کاملا به هم ریخت. ما آن زمان در خانه فرهنگ جمهوری اسلامی ایران بودیم، روز استقبال که رسید واقعا شگفت‌زده شدیم. همه خیال می‌کردیم حالا که تصاویری از رهبری در اختیار مردم پاکستان از طرف نهادها و خانه‌فرهنگ‌های ایران گذاشته نشده است تصویری از ایشان در استقبال نمی‌بینیم. اما روز استقبال با پاکستانی‌هایی مواجه شدیم که با تصاویر بسیاری از امام(ره) و مقام معظم رهبری، تصاویری که متعلق به نهادهای ایرانی نبود؛ از خانه‌هایشان بیرون آمده بودند. خودشان از خانه‌هایشان عکس آورده بودند. این ماجرا معلوم کرد که آنها اصلا نیازی به ما ندارند. خودشان در خانه‌هایشان آن‌قدر تصویر از رهبری دارند که اصلا پوسترهای ما را نمی‌خواهند و به این ترتیب آن روند کانالیزه کردن استقبال کاملا شکست خورد توسط خود مردم پاکستان. دوستان خیال می‌کردند اگر کنترل کنند و به دست مردم پاکستان چیزی نرسانند دیگر خبری نمی‌شود.

در همان مراسم استاندار پنجاب نیزدر سخنرانی خود به نقش امام خمینی و رهبری معظم در استحکام و گسترش روابط دوستانه و برادرانه دو ملت ایران و پاکستان تصریح کرد. درحالی که این اقدام او خوشایند برخی از افراد نبود.

علاقه مردم پاکستان و حرکت خودجوششان در مورد عکس امام و رهبری، تلنگری بود به افرادی که می خواستند، علاقه مردم را مدیریت کنند.  امیدوارم با اتفاقی که افتاد، به این نکته رسیده باشند که انقلاب اسلامی و رویکردی که مردم جهان، به اصل، ماهیت و پیام های آن دارند، فراتر از اندیشه های جناحی است که بخواهیم آن را محصور کنیم.

هر محصولی که پیامی از انقلاب دارد در پاکستان مورد استقبال قرار می‌گیرد

گفتیم که در مراسم سالگرد بزرگداشت ارتحال امام(ره) نیز می بینیم که پاکستانی ها از چند روز قبل مراجعه می کنند و داوطلبانه می خواهند بخشی از هزینه ها را متقبل شوند و یا اینکه هر محصول فرهنگی که از ایران به آنجا می‌آید و پیامی از انقلاب ایران دارد به شدت مورداستقبال قرار می‌گیرد. با یک اطلاعیه ساده در روزنامه، از فیلم هایی از ایران با موضوعات  انقلاب اسلامی، دفاع مقدس و... به شدت استقبال می‌شود. همچنین از سیمای اردو نیز استقبال خوبی می شود، رادیو و تلویزیون های زیادی هستند که به زبان اردو برنامه دارند، اما پاکستانی‌ها برای رسانه ایران حساب دیگری باز کردند.

استادان دانشگاه‌های پاکستان خودشان پیشنهاد ترجمه کتاب‌های فارسی را می‌دهند

این مطالبی که گفته شد، بیشتر جنبه مردمی بود ولی در بخش استادان، بزرگان و فرهیختگان نیز علاقه مندی وجود داشته.  مثلا به صورت خود جوش پیشنهاد می دهند که کتاب‌هایی به زبان فارسی را ترجمه کنند و در اختیار مردم قرار دهند. این موارد نشان دهنده پیوند های عمیق بین دو کشور است و بدخواهان نیز از این پیوند بیم و هراس دارند و دنبال این هستند که با حرکت های تهدید آمیز، ایجاد رعب و وحشت کرده و برونداد، ظهور و بروز علاقه مندی بین دو ملت را کمرنگ جلوه دهند.

شهید رحیمی و شهید گنجی، فارغ از مسائل جناحی و جریان خودسانسوری و مرعوب بودن به میدان آمدند

من حتما وظیفه خود می دانم که از تمام کسانی که در این راه فداکاری کردند مانند شهید رحیمی و شهید گنجی، یاد کنم که فارغ از مسائل جناحی و جریان خودسانسوری و مرعوب بودن، با گفتمان انقلاب اسلامی، اندیشه های امام(ره) و آنچه که مربوط به اسلام ناب می شود، به میدان آمدند و تلاش کردند. ممکن است که بدخواهان به ظاهر به آن‌ها آسیب رسانده و جسمشان را از عالم خاکی گرفته باشند اما فقط کافی است به همین توجه کنیم که هنوز هم در مولتان و لاهور مراسمی برای نکوداشت فارسی آموزان، توسط سازمان های مردم نهاد برگزار می شود و در آن‌جا از این شهیدان به نیکی یاد می‌شود و  مردم پاکستان از آنها به عنوان یک ایرانی خاطره خوبی دارند. در لاهور از شهید گنجی، با توجه به ارتباطات گسترده‌ای که داشت، مردم؛ رسانه‌ها و دولتمردان به عنوان جوانی که با سن و سال کم، اندیشمند و مردم دار بود، با تدبیر کار کرد و با همگان مدارا کرد یاد می کنند.

شهید صادق گنجی، رایزن فرهنگی ایران در پاکستان در سال 69  توسط سپاه صحابه شهید شد. این عکس او را در کنار شهید آوینی نشان می‌دهد. منبع: مشرق

متاسفانه در مورد این دو شهید ما می‌بینیم که برخی اوقات حرف‌هایی زده می‌شودو مثلا به طور زیرکانه، شهید گنجی و شهید رحیمی را نقد می‌کنند و به این شکل وانمود می‌کنند که این افراد شهیدان بزرگوار و با قداستی هستند ولی اگر روششان به گونه دیگری بود، خودشان را به کشتن نمی دادند. مثل این که بگوییم، چرا بسیجی در خاکریز جنگ، بلند شد و آرپیجی زد که با گلوله ای شهید شود؟ برخی از این افراد که اینگونه صحبت می‌کنند، ظاهری وجیه دارند ولی تفکراتی تندرو و محافظه کار، نظیر این تفکر دارند.

در ایران نیز شخصیت های بزرگی داشتیم که ترور شدند اما آیا باید به شیوه و راه فعالیت آن شهید شک کنیم و یا اینکه دشمن را خبیث و پست بدانیم؟ علاوه بر اینکه به طور کلی حرکت نمایندگان ما، با مفاهیمی که مربوط به تقریب مذاهب اسلامی می‌شود، هماهنگ است یعنی ارتباط با نوع مردم که مخاطبان عام ما هستند، غیر از این نیست که شخص، وحدت اندیش و تقریب باور باشد تا بتواند افزون بر جمعیت های شیعی و پیروان اهل بیت با همه افراد ارتباط داشته باشد.

ما هیچ گاه از کسانی که در کلاس های فارسی،  اتاق‌های ایران شناسی، کرسی های زبان فارسی، سایر برنامه های فرهنگی، همایش ها، برنامه های مبادلات دانشگاهی و تدوین دایرة المعارف های مشترک دو کشور حضور می یابند، نپرسیده‌ایم که چه مذهبی دارید و این مورد را نه شرط و نه ارجحیت قرار نداده‌ایم. هرکس آزاد اندیش و مسلمان است و دارای رویکرد تقریبی و رویکرد پیوند همه مذاهب است، برای ما محترم بوده و اصل حرکت فرهنگی نیز، همدلی و همگرایی می خواهد تا در برابر حرکت های تندی که برخی دارند، بایستیم تا آن ها به حاشیه روند.

ادامه دارد...

کتابهای سعید معزالدین

تقریب : کتاب" پیـام تقـریـب " مجموعه سخنرانی های فارسی ششمین کنفرانس بین المللی وحدت اسلامی با نظارت وکوشش ( و ویرایش) :  سعید معزالدین در 126 صفحه از سوی انتشارات مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی منتشر شده است.

آوای وحدت: کتاب"آوای وحدت"، گزیده مقالات فارسی هفتمین کنفرانس بین المللی وحدت اسلامی به کوشش (و ویرایش):  سعید معزالدین در 426 صفحه از سوی انتشارات مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی منتشر شده است.

آوای تقریب: کتاب"آوای تقریـب" گزیده مقالات هشتمین کنفرانس بین‌المللی وحدت اسلامی با انتخاب ،تنظیم  و ویرایش :  سعید معزالدین از سوی انتشارات مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی به زیور طبع آراسته شد.

 پیام وحدت : کتاب پیام وحدت، مجموعه گفت و گوهای دبیر کل پیشین مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، درباره همبستگی اسلامی ، تقریب مذاهب اسلامی و مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی و اهداف، فعالیت ها و عملکرد آن با نشریات و رسانه ها چون حوزه، کیهان العربی، تهران تایمز، المیسرة (سودان)، العالم، تقریب، قدس و بخش برون مرزی صدای جمهوری اسلامی ایران است. این کتاب توسط   سعید معزالدین تنظیم، تدوین و ویرایش شده است.

کتابهای بیشتر از سعید معزالدین

همکاری با پایگاه سعید معزالدین

از پژوهشگران و نویسندگان عزیز دعوت می شود با ارسال پژوهش ها و مقالات خود در جهت افزایش کمی و کیفی بانک مقالات این پایگاه همکاری فرمایند.